سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 مهر 88 -

زندگی نامه کامل بروسلی و راز مرگ استاد

جمعه 88 مهر 17 ساعت 11:49 صبح

زندگی نامه کامل بروسلی و راز مرگ استاد

تولد
در 27 نوامبر سال1940 بروس «جان فان» لی در سال اژدها (بین ساعت6 تا 8 صبح)در سانفرانسیسکو چشم به جهان گشود.

آغاز کار و ورود به هنرهای رزمی

اولین آشنایی بروس با هنرهای رزمی توسط پدرش - لی هوی چون- صورت گرفت. او در ابتدا مهارتهای پایه‌ای در سبک تای چی را از پدرش فرا گرفت.سی فوی بروس لی یعنی استاد بزرگ وینگ چون - ییپ من - همکار و دوست پدر او بود. بروس از سن13تا 18سالگی تحت تعلیم استاد هنگ کنگی خویش ییپ من بود.
مانند اکثر مدارس هنرهای رزمی چینی در آن زمان، کلاس‌های سیفو ییپ من توسط شاگردان ارشد و درجه بالا اداره می‌شد. یکی از شاگردان ارشد ییپ من «وانگ شون لئونگ» بود. بر طبق گفته‌ها او بیشترین تأثیر را بر کونگ فوی وینگ چونِ بروس لی داشته‌است. پس از اینکه تعدادی از شاگردان پپپ من به دلیل بعضی آداب و رسومات چینی از آموزش به بروس لی خودداری کردند، ییپ من به طور خصوصی شروع به آموزش بروس لی کرد. بروس همچنین بوکس غربی را نیز یاد گرفت و مسابقه فینال قهرمانی بوکس در سال 1958 را با ناک اوت کردن «گری الم» که قهرمان سه باره مسابقات بود، در راند سوم به پایان رساند. قبل از مسابقه نهایی بروس سه حریف قبلی اش را مستقیماً در همان راند اول ناک اوت کرده بود.بعلاوه بروس تکنیکهای شمشیرزنی غربی را از برادرش «پیتر لی»- که قهرمان شمشیرزنی در زمان خودش بود- یاد گرفت.

ورود به آمریکا

بروس لی در سن 19 سالگی به منظور ادامه تحصیل و تنها با 100 دلار با کشتی وارد ایالات متحده آمریکا شده و در مدرسه فنی ادیسون ثبت نام کرد. سپس به تحصیل در رشته فلسفه مشغول گردید.

ادامه مطلب...

نوشته شده توسط : بروسلی

نظرات ديگران [ نظر]


شعری از بروسلی

جمعه 88 مهر 17 ساعت 11:33 صبح

شعری از استاد بزرگ بروسلی

عشق ما یک رویای شیرین است
رویایی بسیار شیرین و کمی تلخ
که هر بیداری آن را به سوی بهشت می برد
و حالا همه چیز مثل یک رویاست
تو ناپدید می شوی، تو محو می شوی، از بین ما می روی
و تنها یک رویا می تواند دوباره ما را با هم پیوند دهد
ما دوباره با هم این زندگی را تکرار خواهیم کرد
زندگی در ماه ژوئیه، اوت و سپتامبر
عشق من، به رویای من بازگرد
تا دوباره و دوباره با هم باشیم
و این زندگی را در بهشتی سبز دوباره از سرگیریم
از فکر من بیرون بیا
و وارد دالانهای قلب من شو
و از یاد مبر که هم افکار من در اطراف تو چرخ می خورد
آه! پس آن زمان که بتوانیم
دوباره، از نو، من و تو در کنار هم قدم بزنیم
و دستهای تو در دستهای من ....
خواهد رسید؟
شعری از استاد بروسلی فقید

 


نوشته شده توسط : بروسلی

نظرات ديگران [ نظر]